آنچه مغفول ماند نظر مردم بود
۳۰ بهمن, ۱۳۹۲
در دهمین شب از محفل سینمای انقلاب اسلامی مجید شاه حسینی استاد دانشگاه و کارشناس سینما به واکاوی سی و دومین جشنواره فیلم فجر پرداخت.
ی با بیان اینکه منظر سخنرانی من نه سینما بلکه مصالح فرهنگی نظام جمهوری اسلامی است، گفت: جشنواره امسال متفاوت بود و البته انتظار هم داشتیم که جشنواره متفاوت ببینیم، چون این خصلت سال کبیسه سینمایی است و زمانی که دولتها و مدیران عوض میشوند انتظار داریم که وضعیت را متفاوت ببینیم. اما در جشنواره امسال میزان تغییرات بیش از حد انتظار بود.
شاهحسینی تصریح کرد: امسال 5 هزار صندلی مجموعا در همه سالنهای جشنواره تعبیه شده بود و تمرکز اصلی بر سالن مطبوعات بود و قرار بود که نظر اصحاب رسانه مهم باشد و مناط قضاوت نهایی قرار بگیرد. آنچه مغفول ماند نظر مردم بود که دغدغه فراتر از سینما دارند و مهمترین دغدغه آنها نظام ارزشی و رکن رکین خانواده است.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: آنچه به نظر میرسید در جشنواره خبرساز باشد ورود چند فیلمی بود که در آغاز اعلام شده بود به دلایل موضوعات خاصشان میتوانند تبعاتی داشته باشند. از جمله آنها توجه متفاوت به فتنه 88 و فتنهگران بود و این چنین بود که همه حواسها معطوف این چند فیلم شد. هر چند که آنقدر ضعیف و بیبنیاد ساخته شده بودند که رای مردمی به آنها تعلق نگرفت و حتی در داوری نیز جایزهای به آنها تعلق نگرفت.
شاهحسینی در بخش دیگری از سخنان خود به تعبیر خودش به بیان ابعاد ناگفته جشنواره فجر امسال پرداخت و گفت: در افتتاحیه این جشنواره اقبال عجیبی به فیلمفارسی صورت گرفت. فیلمهایی که قدر مطلق سینمای قبل از انقلاب بودند. اینکه در افتتاحیه این جشنواره نشانههایی از تجلیل از فیلم فارسی دیدیم به نظر میرسید که اتفاقی نبود و جای تعجب نداشت هرچند بعدا گفتند که این اقدام اثر ذوقزدگی بوده است.
وی تجلیل از فیلمفارسی در افتتاحیه جشنواره فجر را هشداردهنده خواند و گفت: اینگونه فیلم در واقع توبه کرد و با انقلاب همراه شد که تا امروز ماند. هرچند با چهرهای که این گونه فیلم از متدینین نشان میداد منطقا باید بعد از انقلاب سینما جزء مکاسب محرمه تعطیل میشد. در افتتاحیه جشنواره امسال گروهی دلشان برای آن سینما تنگ شده بود و این بدان معنا بود که سینما دارد بیعتشکنی میکند.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی در بخش دیگری از سخنان خود به نقد و بررسی فیلمهای جشنواره پرداخت و گفت: این جشنواره از چند نظر قابل تامل بود. امسال افراط عجیبی در فیلمهای تلخ و سیاهنما که عمدتا بر مشکلات و معضلات اجتماعی میتنیدند روی داده بود. در حالی که اساسا فیلمسازان این آثار نه صلاحیت و نه دانش لازم را داشتند، نه به شرایط و مکانی و زمانی توجه کرده بودند و نه به دنبال نتیجه درستی از طرح این مشکلات اجتماعی بودند.
وی ادامه داد: کسانی دانسته و یا نادانسته در عین افسردگی دست به تولید این فیلمهای سیاهنما زدند، اما سوال اینجاست که اگر واقعا دردمندانه و از سر سوز این فیلمها را ساخته بودند پس چرا حالشان اینقدر خوب بود. طبیعی است که این نگاهها در ساخت این فیلمها بیشتر معطوف به آن سوی مرزها بود.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی خاطرنشان کرد: در جشنواره امسال برای اولین بار حریمشکنیهای بسیاری صورت گرفت از جمله آنکه برای نخستین بار مردم در پرده سینما شاهد پدیده «روسپیان چادری» در بیش از یک فیلم بودیم. اگر چادر حجاب برتر است احترامی دارد و سینماگری که به دنبال شکستن این حریم میرود قاعدتا باید بتواند پاسخگوی رفتارش باشد. پدیده زنان خیابانی و یا ناسالمی که به اصطلاح اهل مرام و معرفت بودند نیز یکی از پدیدههای عجیب و غریب جشنواره امسال بود.
وی تصریح کرد: اگر سینما خودرا در یک جامعه دینی میبیند باید به عقاید مردم احترام بگذارد. زمانی جرات نشان دادن این پدیدهها نبود اما الان این پدیدهها حتی با وجهی مثبت به نمایش درمیآید.
شاهحسینی ادامه داد: نکته دیگر همان رویکرد مرسوم چهار چالشی سالهای قبل بود که سابقه طرح این چهار چالش در سینمای قبل از انقلاب هم وجود داشت. این چهار عنصر عبارت بودند از: سنت، مدرنیته، دین و سکولاریسم که هر کدام از اینها نماینده زنگرایی افراطی در مقابل مردگرایی تفریطی و آزادی در برابر استبداد بودند. هر جا که رنگ و بویی از دین بود استبداد، سنت و مردسالاری به نمایش درمیآمد و هر جا سکولار بود سهمش تجدد، زنسالاری، لیبرالیسم و اباحیگری بود. لاجرم به وفور مردان سنتی متدین مستبد در مقابل نگاههای فمینیستی لائیک اباحهگرا و مثلا متجدد دیده میشد. گویی سینما در مقابل اباحهگری و شعارهای فمینیستی حال بهتری پیدا میکند.
وی با تاکید بر اینکه مدیران باید برای حل این معضلات اندیشه کنند، اظهار کرد: نظام اسلامی و سینمای دینی چیزی میخواهد اما چیز دیگری روی پرده به نمایش درمیآید و سینما نمیتواند چهره درستی از انسان ایرانی ارائه کند و جالب آنکه همه پاتولوژیست و آسیبشناس شدند. سوال ساده این است که آیا آن فیلمساز میپذیرد که کسی این معضلات اجتماعی را به خانواده خودش نسبت دهد و آیا برنمیآشوبد.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی اضافه کرد: نکته دیگر نشان دادن چهره امامزادگان در فیلمهاست. این پدیده امر خلقالساعه نبوده که به ذهن کسی برسد! صرفنظر از منظر شرعی که بسیار مهم است و باید از متخصصین این حوزه کسب تکلیف کرد نشان دادن چهرههای مقدس بر روی پرده منع عرفی هم دارد. کسی که بازیگر نقشی است و چهره او را در نقش یک امامزاده نشان میدهیم و در آن نقش او را نهادینه میکنیم مهم است که او بعد از آن نقش در کدام نقشها ظاهر شود و مهم است که فیلم، خبر و یا رفتار نامناسبی از او منتشر نشود و به دلیل همین احتمال توالی فاسد بوده که به خاطر منع عرفی این کار تاکنون صورت نگرفته است.
وی تصریح کرد: ملاحظات عرفی به ما اجازه نمیدهد که بازیگران را در نقشهای مقدس بیاوریم و به نظر میرسد که کارشناسی دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است. اگر فیلمسازی معتقد بوده که میتوان چهره امامزادگان را نشان داد چرا چهره حضرت زینب(س) را نشان نداده است و این «چرا» درباره امامزادگان دیگر نیز صادق است. تولید پروژههای تاریخی و دینی دشوارترین کار در سینماست و به این سادگی نمیتوان مرزها را شکست.
شاهحسینی با بیان اینکه هنوز فیلمهای جشنواره به درستی هضم نشدهاند، گفت: مدیران سینمایی باید دقت کنند که وظیفه اصلی آنها راضی نگه داشتن از اصحاب سینما و معاش سینما و خوب کردن حال اهالی سینما نیست و آنها باید در قبال میلیونها نفوس ایرانی احساس مسئولیت کنند. نمیشود برای راضی نگه داشتن یک جمع معدود باورها، ارزشها، نظام و انقلاب را تحقیر کرد. صرف آشتی با سینما و رفع برخی از مشکلات آن این حجیت را ایجاد نمیکند که حریمهای نشکسته را بشکنیم و بعد انتظار داشته باشیم که مردم با سینما آشتی کنند.
وی عنوان کرد: اگر مردم احساس کنند سینما به باورهای آنها توهین میکند ممکن است همین قدر اقبال را هم نشان ندهند. مردم به خاطر همین مسائل با سینمای قبل از انقلاب آشتی نکرده بودند و به خاطر همین مسائل است که فیلم مستندی با عنوان «خانه خدا» رکورددار فروش سینمای عصر پهلوی میشود. مخاطب بالقوه سینما نه عدهای هنرمند خاص، بلکه آحاد ایرانیان هستند و باید به اعتقاد و اخلاق و شیوه زندگی آنها احترام گذاشت.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: سینما باید در یک پیچ تاریخی تصمیم بگیرد که شرط دیده شدن احترام به باورهای استوار مردم، اخلاق، خانواده، سبک زندگی و آرمانهای انقلاب اسلامی است و مدیران هم باید نسبت به این مقولهها احترام داشته باشند و توجه خود را معطوف کل جامعه کنند. خصوصا اینکه سینما پای سفره بیتالمال نشسته و قاعدتا از این سینما توقع دیگری میرود.
وی در بخش دیگری از سخنان خودبا اشاره به بخشی از نکات مثبت جشنواره گفت: البته در این جشنواره فیلمهایی هم بودند که به نظر میرسید با مدیریتی خاص در جایی صورت گرفته که توانستند تا حدودی فضای جشنواره را تغییر دهند. هر چند نقدهایی نیز بر آنها وارد است، اما وضعیت آنقدر ناامید کننده بود که اینها بدرخشند و رای مردمی به اینها خود حجت و عبرتی دیگر است. مخاطبان خاص حاضر در جشنواره فجر زیرمجموعه درست آماری از جامعه ایران نیستند و منظرشان منظر عمومی جامعه ایران نبود. اما همین مخاطب خاص فیلم اولش فیلم حامی فتنه نمیشود و این خود نشان میدهد که بعضیها در تصورشان از مردم متوهماند.
شاه حسینی تاکید کرد: باید از این به بعد دقت بیشتری در سلایق مردم کنیم، هنوز مرز میان فیلمهای واقعی دفاع مقدس و فیلمهای ضد جنگ تقلیدی از کشورهای دیگر هنوز شناخته نشده است و این فیلمهای ضد جنگ با بودجه سینمای دفاع مقدس ساخته میشود که در حد سینمای دفاع مقدس نیست و دیدیم که مخاطبان فیلمهای ضد جنگ را پسندیدند و این عبرتی برای مدیران سینمای دفاع مقدس است. هنوز بعضی فیلمهای ضد جنگ با بودجه فیلمهای دفاع مقدس ساخته میشوند، فیلمهایی که حتی در سالن مطبوعات جشنواره فجر مورد شماتت واقع میشود که دفاع مقدس را در تراز جنگهای دیگر دنیا قرار دادهاند.
مدیر عامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی اظهار کرد: ما نیاز داریم که از طریق سینما، تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را برای مردم بگوییم و لااقل دقت کنیم تحریف تاریخ نکنیم و آدرس غلط ندهیم. در جشنواره فجر بیشتر جوایز از منظر فنی و تکنیکی به تکنسینها تعلق میگیرد و مدیران باید تدبیری بیندیشند که لااقل در اعطای تنها جایزه مفهومی و محتوایی این جشنواره یعنی «فیلمنامه» به خطا نروند.
وی در پایان عنوان کرد: من از فیلمسازانی که طبعاتی از جامعه را نشان دادند تشکر میکنم و امیدوارم در سالهای آینده تعداد بیشتری از این فیلمها را شاهد باشیم.