روحانی در قاب سینما
۳۰ شهریور, ۱۳۹۴
صبح هنر | دومین نشست هماندیشی همایش روحانی در قاب سینما ۲۵ شهریورماه با حضور ناصر هاشمزاده نویسنده و منتقد سینما و منصور براهیمی پژوهشگر و مدرس سینما در سالن سلمان هراتی حوزه هنری برگزار شد.
ناصر هاشمزاده در این نشست با بیان اینکه باید ابتدا روشن کنیم منظور ما از نسبت «روحانی» و «سینما» چیست، گفت: گاهی وقتی از روحانیت در سینما حرف میزنیم منظورمان این است که روحانیون از لحاظ فکری سینما را هدایت و راهبری کنند، اما گاهی هم میخواهیم ببینیم سینما چطور باید به روحانیت توجه کند.
وی ادامه داد: شق اول تا حدودی اتفاق افتاده است و ما بعد از انقلاب آنچه در سینما میبینیم به نوعی از روحانیت گذشته است؛ حال چه در موضوع کارشناسان مذهبی آثار سینمایی و چه به طور عام اصولی که برای هنر و سینمای بعد از انقلاب تعیین شد بر مبنای اندیشه دینی و موازین اسلامی بوده است که روحانیت آن را نمایندگی میکند.
هاشمزاده گفت: بنابراین منظور ما بیشتر این است که میخواهیم شق دوم را داشته باشیم و روحانیت را از منظر اهل سینما ببینیم و چند و چون آن را بررسی کنیم.
این منتقد سینما با بیان اینکه مواجهه با روحانیت یعنی مواجهه با یک عنصر فعال، قدرتمند و بانفوذ است، توضیح داد: روحانیون علاوه بر نفوذی که در بین مردم دارند و این نفوذ در زمان پیش از انقلاب هم بود، بعد از انقلاب صاحب قدرت هم شدند و این قضیه را بسیار حساستر میکند.
وی ادامه داد: با همه این حساسیتی که اتفاقا بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایجاد شد، سینما میل پیدا کرده که به این صنف و گروه نزدیک شود. پیش از انقلاب چندان علاقهای به حضور کاراکتر روحانی در فیلمها وجود نداشت اما امروز سینما به این کاراکتر میپردازد.
هاشمزاده افزود: در چنین شرایطی باید بررسی کنیم که سینمای ما تا چه حد واقعگرایانه و درست به این کاراکتر و نقش آن پرداخته است. با توجه به موقعیت حساسی که این صنف دارد باید پرداخت سینمایی درست باشد، یعنی سینماگر آن را درست و راست ببیند و بتواند واقعیت را بازتاب دهد.
وی اظهار کرد: به نظر میرسد سینمای ما چندان درست و دقیق به این نقش نپرداخته است و این درست ندیدن به نوعی جفا به روحانیت را به همراه داشته است. این جفا از دو جهت قابل بررسی است: یکی اینکه برخی آثار سینمایی برای نمایش کاراکتر روحانیت دچار غلو و بزرگنمایی شده و از سوی دیگر برخی آثار هم به نوعی تقلیل روحانیون دست زدهاند و آنها را انسانهایی تصویر کردهاند که ابتلائات دنیایی و غیراخلاقی داشتهاند و از این نظر به صنف روحانیت جفا شده است.
هاشمزاده در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه برخی معتقدند نمایش دادن آدم خوب در سینما زیاد تماشا ندارد، افزود: این در سینمای ما مد شده که یا آدمها باید بد باشند و یا لااقل خاکستری باشند تا جذابیت داشته باشند؛ در حالی که در خود غرب که سینما از آنجا به ما رسیده این امر مد نیست و میبینیم که فیلمهای زیادی برای آدمهای با فضیلت ساخته شده است و آنها فضیلت را کاملا فراموش نکردهاند.
وی ادامه داد: توقع ما از یک روحانی این است که فضیلت را در گفتار و رفتارش نشان دهد، چون خودش ادعای فضیلتمداری دارد، حالا باید پرسید آیا هیچ روحانیای بیفضیلتی نمیکند؟ چرا ممکن است روحانی هم کار غیراخلاقی انجام دهد، ضمن اینکه خود روحانیت هم تاکید داشته است که ما معصوم نیستیم. حالا در این شرایط سینمای ما بیشتر میل دارد بگوید آیا شما آنچنان که مینمایید و ادعا دارید هستید؟ چون شما میگویید دین را تبلیغ میکنید و لذا به حقیقت نزدیکترید.
این نویسنده و منتقد سینمایی خاطرنشان کرد: یکی از موضوعاتی که در غرب درخصوص روحانیت مورد پرداخت قرار گرفته این است که نشان دهد وظیفه روحانیت نجات دادن روح انسانها است و روحانی این کار را با پایبندی به فضیلت انجام میدهد. اما در سینمای ما این کمتر مورد توجه قرار گرفته است. نمایش فضیلت برای ما کار دشوارتری بوده ولی اگر ما بتوانیم بگوییم که بودن در طریق ادب و فضیلت چقدر تاثیرگذار است، میتوانیم این فضیلت را به نمایش بگذاریم. از این طریق اتفاقا من معتقدم که نشان دادن آدم بافضیلت بسیار هم دینیتر از نشان دادن انسان بد یا خاکستری است.
وی با بیان اینکه سینمای ما برای نشان دادن روحانیت تا حدودی از مسیر ادب و فضیلت فاصله گرفته، گفت: ما حکمت بالاتری داریم که متوجه فضیلتها است، یعنی به جای اینکه نقصها و کمبودها را نشان دهد به فضیلتها و نیکیها میپردازد.
هاشمزاده در پایان با بیان اینکه نمایش کاراکتر روحانیت موقعیت حساس و خطرناکی است، اظهار کرد: تصور من این است که سینما باید در هر حال نسبت به صنف روحانیت واقعیت را درست بیان کند و در این راه بیشتر هدفش نشان دادن حکمت مبتنی بر فضیلت باشد. سینما اگر راست بگوید و نه به زبان تملق و نه به زبان تخریب روی آورد، قطعا تاثیرگذار خواهد بود.
منصور براهیمی، پژوهشگر و مدرس سینما، در این نشست گفت: بحث های نظریای درباره ذات سینما و داستان گویی وجود دارد مبنی بر اینکه ورود به عالم داستان و سینما اقتضائاتی دارد که ذاتی آن است و باید آنها را پذیرفت.
وی با اشاره به اصل و نظریه بازنمایی در داستان و سینما اظهار کرد: اصل بازنمایی به ما میگوید که اگر حتی یک پلیس غیرسالم در جامعهای وجود داشته باشد ما مجاز به تصویر کردن آن هستیم؛ زیرا تصور کردن او باعث میشود ما فضیلت را به عنوان فضیلت بپذیریم.
این محقق و مدرس سینما با اشاره به عنوان روحانی در قاب سینما اظهار کرد: وقتی روحانی را در قاب سینما میآوریم باید بدانیم که این «قاب» اقتضائاتی دارد که باید آنها را بپذیریم. یعنی مثلا اصل بازنمایی در آن لحاظ میشود و اقتضائات داستان گویی و روایت سینمایی وجود دارد.
به گفته براهیمی وقتی میخواهیم روحانیت را در سینما نشان دهیم وارد چارچوب سینما شدهایم و ممکن است این چارچوب دیگر با چارچوب ارزشیای که درخصوص نگاه به روحانیت وجود دارد خیلی منطبق نباشد و ما ممکن است درباره برخی ارزشها با چالش مواجه شویم.
وی افزود: وقتی روحانی در قاب سینما میآید مشمول یک داستان گویی و تصویرسازی سینمایی میشود که گریزی از آن نیست؛ بنابراین بحث های مربوط به چگونگی نمایش روحانی در سینما را باید در چارچوب خود سینما مطرح کنیم نه بحث های فراسینمایی.
این مدرس سینما گفت: از هنرمند فقط میتوان کار هنری را توقع داشت. او تجربه خودش از جامعه را منعکس میکند و ما باید از او توقع انعکاس هنرمندانه را داشته باشیم و اقتضائات و مولفههای کار هنری را در این خصوص جدی بگیریم.
وی گفت: مثلا یکی از این اقتضائات ممکن است این باشد که شخصیتی در سینما جذاب است که ابتلائاتی داشته باشد و سینماگر هم میآید و روحانی را درگیر ابتلائات نشان میدهد تا درام شکل بگیرد. موضوع این است که درباره این مبتلا بودن شخصیت های بافضیلت کار نظری ویژهای انجام ندادهایم و از این جهت نمیدانیم باید چگونه باشد.
وی با اشاره به نظریه «مرگ و تولد دوباره» و بحث های دامنه داری که در سینمای غرب برای دراماتیزه کردن شخصیت های داستانی و سینمایی و ساختن قهرمان مطرح شده است، گفت: این بحثها در ایران ایجاد نشده و ما به شدت با کمبود نظریه و بحث های نظریهپردازی در این زمینه مواجهایم.
براهیمی خاطرنشان کرد: ما پشتوانه نظری ندارم، اهل فلسفه و اندیشه ما وارد این حوزهها نشدهاند و وقتی هم وارد میشوند انگار دارند از یک کهکشان دیگر حرف میزنند و حرفهایشان ملموس نیست. ما هنوز به نظریه قابل اجرا در چارچوب الهیات شیعه نرسیده ایم.
منبع: حوزه هنری