فیلم/ شعر خوانی میلاد عرفانپور در شب شعر تحصن غیرت
۱۱ مهر, ۱۳۹۴
صبح هنر | میلاد عرفانپور در شب شعر تحصن غیرت -مقابل مجلس شورای اسلامی- چند شعر ضد استکباری و در رابطه مذاکرات قرائت کرد.
.
لینک دانلود شعر خوانی میلاد عرفانپور در شب شعر تحصن غیرت
متن اشعار:
گفتند و شنیدند به تدبیر و امیدی
در سایه ی تهدید, چرا گفت و شنیدی؟
رفتند شبانگاه به مهمانی دزدان
آنانکه در این خانه نجستند کلیدی
با گردن کج, تا به کی اینگونه نشستن؟
تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی
افسوس بر این سال که سازش شده سینش
قران به میان نیست!عجب سفره ی عیدی
باران فراوانی از این ابر,نبارد
جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی
در کرب و بلا, بی طرفان, بی شرفان اند
تاریخ همان است ,حسینی و یزیدی
هرگز ندهد تن به نظربازی دشمن
خاکی که درآمیخته با خون شهیدی
ما آینه هاییم, شکستن هنر ماست
با ماست هرآیینه شهیدان جدیدی
شعر دیگری از «میلاد عرفانپور» در این تحصن:
زمان خیبر و بدر است و ما را کار بسیار است
فدایی در رکاب حیدر کرار بسیار است
به خونخواهی عاشورا ندای یالثاراتی
بگو این خون نمیخوابد بگو مختار بسیار است
مجال عمرو و عاصان نیست تا هستند این مردم
بگو با سید و سالار ما عمار بسیار است
همین امروز یا فردا بیاید صبح موعودش
به پا خیزید مردم آی مردم کار بسیار است
وی همچنین این شعر را در تحصن قرائت کرد:
من به لبخند گرگ بدبینم
به دروغ بزرگ بدبینم
گرمتر می شود مذاکره ها
تنگتر می شود محاصره ها
این چه بازیست این چه شطرنج است
که نصیب پیادهها رنج است
این چنین گفتوگو که دید و شنید
گفتوگو زیر سایه تهدید
به شجاعان این دیار قسم
که از افسون ترس میترسم
چه کنم دست دشنه را خوانده ست
زخمهایی که بر تنم مانده ست
دیدهام من به دستهای شما
ردّ خون برادرانم را
چه بگویم نمیرود از یاد
تلخی بیست و هشتم مرداد
آن طرف موج خندههای شماست
ناو وینسنس، این طرف پیداست
شاهدان دوبارهی مایند
خیل تابوتها که میآیند
چند نسل است روی شانه ما
میرود کاوانی از شهدا
خیل کودککشان نامردند
پی راه هجوم میگردند
روبهان راه خدعه را بلدند
جرزنان دقیقهی نودند
هند خونخوار و خندههای ژکوند
عمر و عاصان شیکپوش بلوند
چشمشان بر حریممان تا کی
ناظران آژانس سی آی ای
خطّ پروندههایشان پیداست
نقشهی قتل شهریاریهاست
رگ تحریم میزنیم به کار
همت ما مباد صرف قمار
گرچه نمرود هیزم آورده ست
باز دست خداست بالادست
شعر دیگری که میلاد عرفانپور قرائت کرد:
ما نعره زدیم و نم نمک ناله زدند،
آرام به لحظه ای طریق صد ساله زدند….
تسبیح به لب، ذکر خدا، نافله… لیکن با عشق
در وادی بی کسی باده چونان واله زدند…
ما سینه زدیم و بی صدا باریدند،
از هر چه که دم زدیم… آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند…