کارگردان «آسمان من»: هنرمندان اپوزیسیون نما، وطن فروش هستند
۲۳ آذر, ۱۳۹۴
کارگردان سریال «آسمان من» گفت: بعضی از دوستان هنرمند ما برای اینکه ژست اپوزیسیون بودن بگیرند و در خارج از کشور خود را هنرمند مستقل جلوه بدهند، در مواجهه با این گونه آثار، این اداها و ایرادها را میگیرند.
سریال «آسمان من» که پیش از این از شبکه افق و در شبهای اخیر از شبکه سه سیما در حال پخش است، برای نخستین بار موضوع امنیت پرواز و نبرد با تروریستها در آسمان را نمایش میدهد. سریالی که در همه زمینهها «اولین» محسوب میشود. اولین در نمایش موضوع امنیت پرواز، اولین تجربه یک شبکه تازه تأسیس در زمینه سریالسازی و … به همین مناسبت با محمدرضا آهنج، کارگردان این سریال گفت وگو کردیم.
* سریال «آسمان من» با محوریت امنیت پرواز ساخته شده است، اما خدا را شکر این موضوع، امروز برای مردم ما یک مسئله نیست، چون امنیت پرواز در کشورمان بهطور صد در صد تأمین است و این مسائل مربوط به ۲۰، ۳۰ سال قبل بود. با توجه به این واقعیت، چرا این موضوع را انتخاب کردید؟
اگر همه قسمتها را دنبال کنید، میبینید که در این سریال یک تاریخچه روایت میشود. سازمان منحوس منافقین در دوران جنگ تحمیلی هواپیماربایی را پایه گذاری کرد اما بچههای انقلاب با هوشیاری وارد این خاکریز جدید شدند و مقابله کردند. درست است، تا اینجای کار مربوط به گذشته است، اما بعد موضوعاتی مطرح میشود که مبتلابه جامعه امروز ما هستند. ضمن اینکه در کشور ما اقدام به ربایش هواپیما خیلی اتفاق افتاده است؛ حتی در سالهای اخیر. اما علاوه بر اینها هم امنیت پرواز توسط دستگاه و ماشین ایجاد نشده است، توسط افرادی ایجاد شده که ما در این سریال سعی کردیم به زندگی آنها هم بپردازیم. چون نیروهای امنیت پرواز، زندگی بسیار دراماتیکی دارند و مسائل و مشکلات و اضطرابهای این ماجرا آن قدر جدی است که بتواند موضوع یک سریال تلویزیونی باشد. در این سریال سه نسل از بچههای امنیت پرواز به نمایش درآمدهاند. اول نسل بچههای جنگ هستند که در قالب شخصیت دانیال حکیمی حلول یافته است. کسی که تجربیات خود را به نسل بعد آموزش میدهد. این آدم برای محافظت از هواپیماها به ناچار از خانواده خودش میگذرد، چون معتقد است که هواپیما تکهای از خاک کشورش است. از آن طرف هم شخصیت بعدی که نقش اش را حسن پورشیرازی بازی میکند، یکی از سه تفنگدار داستان است که او هم برای اینکه نگذارد دشمن کارش را انجام دهد و هواپیما را برباید، زخم میخورد. آتیلا پسیانی هم نماینده نیروهایی است که در حین خدمت برای تأمین امنیت پرواز به شهادت میرسند. بهطور کلی تنها موضوع هواپیماربایی، مسئله ما نبود، بلکه افراد درگیر با این کار و ماهیت شغل پراسترس و حساس آنها برای ما بسیار جذابیت داشت. هر کدام از شخصیتهای این سریال، حلول یافته گروهی از نیروهای امنیت پرواز هستند. پرواز، وجهی سمبلیک و به معنای همیشه در اوج بودن است. منظور ما صرفا یک پرواز فیزیکی با هواپیما نیست، بلکه منظورمان همیشه در اوج بودن بچههای انقلاب و بهطور مشخص، نیروهای امنیت پرواز است. در خاطرات ثبت شده توسط برخی از بچههای امنیت پرواز خواندم که اوائل، کادر پرواز از حضور مأموران امنیت پرواز در هواپیما چندان رضایت نداشتند. اما امروز هیچ خلبانی بدون حضور بچههای امنیت پرواز حاضر نیست پرواز کند. متأسفانه بخش عمدهای از مردم ما نسبت به مأمورهای امنیت پرواز و اهمیت کار آنها شناختی ندارند. این هم یکی از رسالتهای این سریال بود که این موضوع مهم و کار بزرگ این نیروها را به مردم بشناساند.
* علاوه بر مطالعه خاطرات، سعی کردید تا مأموران امنیت پرواز را از نزدیک ببینید و آنها را بشناسید؟
بله. برخی از ماجراها و قصههایی که در سریال «آسمان من» میبینید ماحصل نشست و برخاستها و گفت وگوهای ما با نیروهای امنیت پرواز بود.
* یعنی برخی از قصهها واقعی هستند؟
بله. بهطور مثال هواپیمایی که ربوده میشود و به انگلیس میرود، یا ماجرای ناخدایی که بدنش میسوزد و … براساس خاطرات و تجربیات واقعی به تصویر کشیده شدند. بخشی از قصهها هم براساس تخیل نویسنده محترم فیلمنامه سریال، آقای هومن فاضل شکل گرفته و بعضی دیگر هم تلفیقی از واقعیت و تخیل هستند.
* اکثر سریالها و فیلمهای هالیوودی که منتقدان و سینماگران ما میبینند و آنها را تحسین و ستایش میکنند، مضمونی امنیتی یا ایدئولوژیک دارند. اما چرا وقتی در ایران، یک فیلم یا سریال با موضوعی امنیتی ساخته میشود، همان منتقدان و سینماگران علیه سازنده آن أثر گارد منفی میگیرند و به آن اثر برچسب سفارشی و دولتی بودن میزنند؟
اجازه دهید که یک حرف کلی بزنم که فقط به سریال «آسمان من» محدود نمیشود. تعارف هم ندارم. چه بسا گفتن این حرف در میان همکارانم به ضرر من تمام شود. این یک واقعیت است که همه ما داریم نان انقلاب اسلامی را میخوریم، ولی بعضی از دوستان هنرمند ما برای اینکه ژست اپوزیسیون بودن بگیرند و در خارج از کشور خود را هنرمند مستقل جلوه بدهند، در مواجهه با این گونه آثار، این اداها و ایرادها را میگیرند. تعارف نداریم، باور داریم؛ همه بچههای مکتبی و انقلابی، به انقلاب اسلامی و ولایت مطلقه فقیه باور دارند و در راستای این باورها کار میکنند. شاید حرف من تند به نظر برسد، اما معتقدم آنهایی که این مباحث را قبول ندارند و میخواهند خود را اپوزیسیون نشان بدهند، کاری جز وطن فروشی و دین فروشی و اخلاق فروشی نمیکنند که خودشان را تافته جدا بافته میدانند. در صورتی که هر جای دنیا هم که بروید وقتی مصاحبههای بازیگران و کارگردانها را میخوانید میبینید که افتخارش این است که تفنگدار بوده و بعدا به درجات عالی هنری رسیده است. نمیدانم چرا در اینجا به عمد به مسیری میروند که خود را مخالف نشان میدهند. این حس متأسفانه در بین درصد بسیار اندکی از هنرمندان ما هست. اما اکثریت هنرمندان ما باور دارند. با شرایطی که در ساخت همین سریال به وجود آمد، دیدم که اگر حمایت لازم صورت بگیرد، بیشتر هنرمندان حاضر به همکاری هستند و آثار مشابه «آسمان من» میتواند بهطور مکرر ساخته شود.
* یکی از بازیگران سریال شما برای اهالی رسانه یک راز و رمز است؛ آقای دانیال حکیمی از بازیگران اصلی سریال «آسمان من» است اما هیچ گاه اهل مصاحبه و صحبت با رسانهها نیست. برای ما یک کنجکاوی است که آقای حکیمی خارج از قاب فیلمها و سریالها چه شخصیتی دارند؟
بازی و قابلیتهای هنری ایشان که بینظیر است. از نظر شخصیتی نیز آدم بسیار وارسته، با اخلاق، خانواده دوست و هنرمند است. به نظر من دانیال حکیمی نمونه مثال زدنی یک بازیگر متعهد است که اگر بازی در یک أثر را بپذیرد با تمام وجود و با تک تک سلولهای خود آن کار را انجام میدهد. موج مثبتی که توسط ایشان به بینندگان منتقل میشود، موید حرف من است. من که شخصا به ایشان خیلی ارادت دارم و اگر باز هم فرصت شود، مایل به همکاری با ایشان هستم.
* در دورانی که صداوسیما دچار کمبود بودجه بود، شما چطور توانستید هزینه ساخت این سریال را تأمین کنید؟
صداوسیما حتی یک ریال از بودجه این سریال را هم نداد. حدود هشت سال قبل، این طرح به صداوسیما ارائه شده بود. اما هیچ ارادهای برای ساخت آن ندیدیم. تا اینکه موسسه فرهنگی و رسانهای اوج، به این نتیجه رسیدند که میتوانیم با همکاری یکدیگر حرف مشترکی بزنیم.این سریال هم جزو نخستین پروژههای این سازمان بود. بعدا که شبکه افق توسط سازمان اوج راه اندازی شد، این سریال هم از آن شبکه به نمایش درآمد. همان زمان هم بنا بود که به جز شبکه افق، یکی دیگر از شبکههای سراسری سیما هم این سریال را پخش کند که شبکه سه درحال پخش این سریال است. خلاصه اینکه، صداوسیما هیچ نقشی در تولید این سریال نداشت.
* سریال «آسمان من» اولین سریال ساخته شده توسط سازمان اوج و شبکه افق است. ارزیابی شما از همکاری آنها چیست؟
پشتیبانی مدیران این سازمان از ما بسیار خوب بود. اما به هر حال این سریال، حکم فرزند اول را داشت که دچار یک سری آزمون و خطاها و دشواریهایی شد. چون ما در یک راه نپیموده گام گذاشته بودیم. بدون هیچ تعارفی باید بگویم که نیتها، ارادهها و همتها همه برای این بود که این کار بطور مطلوب انجام شود. البته آن موقعی که ما ساخت این سریال را شروع کردیم هنوز شبکه افق وجود نداشت و دو سال بعد ایجاد شد.
* عملکرد شبکه افق را چطور ارزیابی میکنید؟
به هر حال این شبکه بهطور جدی براساس مانیفست انقلاب اسلامی کار میکند. من فکر میکنم هم سازمان اوج و هم شبکه افق، آینده بسیار درخشانی خواهند داشت.
* درحال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
در حال آماده کردن فیلم «من یک ایرانی ام» برای حضور در جشنواره فیلم فجر هستم. موضوع این فیلم با الهام از افسانه سیاوش به پهلوانی و قهرمانی میپردازد.
* وسخن پایانی.
مدتی است که جریانی شکل گرفته که من نسبت به آن احساس خطر میکنم. چند روز قبل اتفاقاتی مربوط به برنامه فتیله ایها رخ داد و قبل از آن هم ماجرای مشابهی برای سریال «سرزمین کهن» رخ داده بود. الآن هم همین مسئله برای سریال «نفس گرم» پیش آمده و عدهای میگویند این سریال درحال توهین به کاشانیهاست. الأن هم عدهای به سریال من ایراد گرفتهاند که چون یکی از شخصیتهای منفی این سریال دارای یک لهجه است، مدعی هستند که در این سریال به قومی که با آن لهجه صحبت میکنند، توهین شده است! به نظر من این یک جریان است و در مقابل این جریان، اگر مردم به وحدت ملی دعوت نشوند، باید منتظر همان نتیجهای باشیم که دشمن میخواهد و آن سوءاستفاده از اعتراضها برای ایجاد تفرقه بین مردم ایران است. باید زنگ خطر را به صدا در آورد. امیدوارم که جلوی افرادی که از این مسائل سوءاستفاده میکنند گرفته شود.