گذری بر سرودههای پدر شعر آئینی انقلاب
۲۲ آذر, ۱۳۹۲
محمدعلی مجاهدی متخلص به پروانه، فرزند مرحوم آیتالله آقامیرزا محمد مجاهدی، متولد اول اردیبهشت 1329 در قم است که سالها از محضر دو عارف بزرگوار مرحوم شیخ جعفر مجتهدی و آیتالله کشمیری استفاده کرده است. وی دارای مدرک لیسانس حقوق قضایی از دانشگاه تهران و گواهینامه نشان درجه یک هنری در رشته شعر است که ارزش دکترا دارد.
مجاهدی در حال حاضر عضو شورای سیاستگذاری شعر فجر و شعر فارسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حکم وزارتی و عضو شورای عالی هنر وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی است و اوایل امسال، حکم دبیری شعر آئینی کشور از سوی سیدمحمد حسینی، وزیر وقت ارشاد به وی صادر شد.
ریاست هیئت مدیره کانون شاعران و مداحان استان قم از سال 1386 تاکنون، مدیریت انجمن هنرهای ادبی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان از سال 1373 تاکنون به مدت 19 سال، مؤسس و مدیر انجمن ادبی محیط از سال 1342 تاکنون در حدود 50 سال، تدریس در مقاطع کارشناسی و کارشناسیارشد و دورههای آموزشی در حوزه هنری از دیگر فعالیتهای علمی و آموزشی وی است.
از جمله عناوین پژوهشهای چاپ شده از پدر شعر آئینی انقلاب میتوان «شکوه شعر عاشورا در زبان فارسی»، «سیمای مهدی موعود در آئینه شعر فارسی»، «سیری در قلمرو شعر نبوی(ص)»، «تصحیح و مقابله و تعلیق منظومه عاشورایی گنجینةالاسرار عمان سامانی»، «پژوهشی در مقتلهای فارسی»، «معارف اللطایف»، نگارش بیش از 35 مقاله پژوهشی در زمینه شعر آئینی و مبانی آسیبشناسی آن، «سیری در ملکوت»، «یک صحرا جنون»، «یک آسمان پرواز» و «یک بغل غزل» را نام برد.
آنچه پیش رو دارید مروری بر برخی از سرودههای آئینی استاد مجاهدی است که میتوان آنها را گلهای سرسبد شعر آئینی عنوان کرد که استاد در این سرودهها از پرداختن به ظواهر و مرثیهگویی پرهیز کرده و حماسه و عظمت پیامرسانی ائمه اطهار(ع) به مردم زمان خود و همه اعصار را مورد توجه قرار داده است. شعر زیر یکی از این سرودههاست:
«هر شعر در رثای تو گفتیم نارساست
ای خطبه حماسی سُرخت رسا فقط
تو مرگ را به سُخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط»
و یا :
«دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آوردهام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آوردهام»
عاشورا در خون این شاعر آئینی جاری است و فرصتهای سبز دعایش تا گلدستههای دورترین تماشاها میرود:
«آن شب که بود فرصت سبز دعا فقط
گل کرد در قنوت شما ربنا فقط
باریده بود عشق در آن دشت و میوزید
عطر زلال نافله از خیمهها فقط
همین پیام سواران ظهر عاشوراست
که: مرگ شایدمان گر پیاده باید مرد
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!»
همچنین عرفان در شعر وی حضوری زنده دارد و این موضوع را میتوان از تلمذ وی نزد دو عارف بزرگوار مرحوم شیخ جعفر مجتهدی و آیتالله کشمیری دانست:
«درد تو، ز دست در و دیوار نبود!
از میخ در و، صدمه مسمار نبود!
درد تو در این بود که: در قحطى مهر
جز سایه، ترا همقدم و یار نبود!»
طبع لطیف و استواری قلم از ویژگیهای دیگر شعر این شاعر آئینی است که حتی نسل جوان هم میتواند با آن رابطهای عمیق برقرار کند:
«سحر از کوچه خالی ز دعا میگذرد
قافله قافله از دشت بلا میگذرد
آه! ای مردم غفلتزده خوابآلود
عشق، ماتمزده از شهر شما میگذرد
روزهاتان همه شب باد که خورشید زمان
بر سر نیزه سر از جسم جدا میگذرد
چشمتان چشمه خون باد که بر ریگ روان
کاروان از بَرِتان آبله پا میگذرد
میشناسیدش و از نام و نسب میپرسید؟!
وای از این روز که بر آل عبا میگذرد»
غزل، قصیده، مثنوی، ترکیببند، ترجیعبند، چهارپاره، رباعی و… قالبهایی است که استاد مجاهدی در آنها طبعآزمایی کرده و آثار متعددی از خود به جای گذاشته است که این آثار میتواند سرمشق خوبی برای شاعران جوان باشد که از وی الگو بگیرند و ما روز به روز شاهد شعرها و سرودههای فاخر آئینی باشیم و این ادبیات شکوهمند بیش از پیش بالندهتر شود.
منبع: خبرگزاری قرآن